هنرجویان موزیک اولین چیزی که میآموزد، تئوری موسیقی است. چرا که یادگیری اصول و قواعد نوازندگی یکی از بخشهای ضروری وارد شدن به عرصه این هنر جذاب است. موزیک که از ترکیب صدا و سکوت ساخته میشود برپایه ریتم، ملودی و هارمونی میباشد. بنابراین موسیقیدانان برای تحلیل درست نتها باید به تئوری موسیقی تسلط کاملی داشته باشند. در ادامه این مقاله از آموزشگاه شمیم قصد داریم شما مخاطبان گرامی را با اصول اولیه تئوری موسیقی آشنا کنیم.
اهمیت تئوری موسیقی چیست؟
موسیقی شاخهای از هنر است و ذات آن بر پایه احساس، شوق و ذوق سازنده آن شکل میگیرد. این هنر ریشه عمیقی در نهاد تمام انسانها و فرهنگها دارد. بنابراین میل به یادگیری آهنگ و ریتم و نواختن آن در نهان هر انسانی وجود دارد. بهجرئت میتوان گفت که زندگی برای بشر بدون موسیقی امکانپذیر نیست. اهمیت یادگیری تئوری موسیقی را می توان در موارد زیر خلاصه نمود:
- موسیقی یک زبان بینالمللی است و برای اشراف یافتن به آن باید قواعد و قوانین این زبان را آموخت.
- با آموختن الفبای موسیقی هنرجو میتوانید یک آهنگ را بخواند و یا آن را بنویسد.
- هنرجو میتواند با آموختن تئوری موسیقی و ترکیب نتهای مختلف، یک اثر جدید خلق نماید.
- یادگیری اصول و قواعد این علم، گامی مؤثر در رمزگشائی زبان موسیقی است.
- موسیقیدانان سراسر جهان با استفاده از قواعد و الفبای این زبان با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و آثار همدیگر را تحلیل مینمایند.
اصول اولیه تئوری موسیقی شامل چه مواردی است؟
همانطور که می دانید موزیک بر پایه ریتمها و نتها ساخته میشود. موسیقیدانان برای خلق یک آهنگ با سه المان اصلی ریتم، ملودی و هارمونی سروکار دارند. در ادامه به بررسی اصول و قواعد اولیه تئوری موسیقی میپردازیم.
نتخوانی
خواندن نت یکی از مهارتهای اولیه در آموختن موسیقی است. نتخوانی این امکان را به هنرجو میدهد تا بتواند خطوط و علائم نگارش موسیقی را بخواند و آنها را تحلیل و ثبت نماید. افرادی که نتخوانی را میآموزند میتوانند نتها، آکوردها، ریتمها و سایر عناصر موسیقی را به صورت دقیق تفسیر کرده و آنها را اجرای کنند. در حقیقت نتهای موسیقی همان الفبای این زبان بینالمللی میباشند؛ و اصول اولیه تئوری موسیقی به حساب میآیند. کسانی که نتخوانی بهتری دارند موسیقی را بهتر و سریعتر میآموزند و میتوانند در کارهای گروهی هماهنگی بیشتری با دیگر نوازندگان داشته باشند.
ریتم
ریتم یا وزن در موسیقی به الگوی زمانی و ترتیب ضربات موسیقی در یک قطعه اشاره میکند. به بیانی دیگر ریتم موسیقی شامل مدت زمانی است که هر ضربه یا نت در یک قطعه موسیقی به طول میانجامد. این ویژگی باعث پویایی و جذابیت بیشتر در موسیقی میشود، زیرا میتواند از سرعت و تنوع زمانی مختلفی برخوردار باشد. ریتم موسیقی با استفاده از نمادهای خاصی نمایش داده میشود و اجرای صحیح آن نیازمند یادگیری ضرب و تنظیمات ریتمیک است.
هارمونی
هارمونی به معنای تناسب و شامل چیدمان صداها و اجزای مختلف موسیقایی به صورت کاملا هماهنگ و هارمونیک است. این علم که بر چندبخشی کردن موزیک بر پایه ویژگیهای آکوردها و چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر بنا نهاده شده است، باعث ساختن ملودیهای زیبا میشود. هنرجویان برای آموختن هارمونی ابتدا باید آکورد شناسی را بیاموزند تا بتوانند با آزمایش آکوردهای مختلف، نزدیکترین آنها را باحالت ملودی خود انتخاب نمایند. موسیقیدانان با متصلکردن پیدرپی آکوردها به یکدیگر باعث ژرفا بخشیدن و غنای ملودی میشوند.
فرم یا ساختار موسیقی
در اصطلاح موسیقی فرم به معنای قالب و شکل است و به الگوی ساختاری یک آهنگ اشاره میکند. در واقع form با شکستن یک قطعه موسیقی به اجزایی مانند ورودی، توسعه، تکرار و خاتمه سعی در توصیف آن میکند. این الگوها به هنرمندان این امکان را میدهند تا ساختار و ترتیب قطعات خود را بر اساس آنها تنظیم کنند. بهطورکلی هر اثر هنری دارای قالب و الگویی است که محتوای کار در درون آن جایداده میشود. بنابراین یادگیری اجزای یک فرم از اصول اولیه تئوری موسیقی میباشد.
تحلیل موسیقی
برای درک عمیقتر موسیقی بهتر است نوازندگان به مطالعه و تحلیل قطعات مختلف موسیقی بپردازند. در این صورت بهتر میتوانند به ماهیت موسیقی و فلسفه پیدایش آن پی ببرند.
تاریخچه موسیقی
با مطالعه تاریخچه و تحولات موسیقی در طول زمان و در فرهنگهای مختلف میتوان ماهیت این هنر را بهتر درک نمود. بنابراین از نظر دانشمندان و فلاسفه شناخت مبدأ و منشأ موسیقی اهمیت بسیار زیادی دارد.
سخن آخر
شاید در ابتدا یادگیری اصول و قواعد اولیه موسیقی کمی چالشبرانگیز باشد. اما هنرجویان با آموختن آنها در آموزشگاه موسیقی شمیم میتوانند بر تمامی نتها، علامتها، ریتمها، گامها و… تسلط پیدا کنند و همه آهنگها را بخوانند و اجرا نمایند.